باسمه تعالی
ابلاغ سیاستها ومواضع حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی)
در دیدار بسیجیان به مناسبت هفتهی بسیج 03/09/1395
1- حضورگسترد? مردم در راه عشقِ همراه با بصیرت، پدیدهایست الهی
«...اینجا با وجود موانع فراوان، از ایران فقط دو میلیون نفر برای پیادهروی هشتاد کیلومتری -برای پیادهروی، نه برای لذّت بردن و در هتل لمیدن- بلند میشوند میروند کربلا؛ چند برابر آن [هم] از خود عراق و از مناطق دیگر؛ این یک حادثهی الهی است، این یک پدیدهی الهی است؛ این نشاندهندهی این است که این راه، راه عشق است؛ منتها نه عشق مجنونانه، عشق همراه بصیرت؛ مثل عشق اولیا به خدا...»
2- ماندگاری انقلاب به سبب شکرگزاری عملی مردم ایران
«میخواهم این را عرض بکنم که در اینجور حوادث که شما دست قدرت الهی را پشت سرش بوضوح میبینید و برکاتش را مشاهده میکنید، باید شکر کرد. اگر شکر کردیم میماند، اگر شکر نکردیم گرفته میشود. اگر ملّت ایران شکر انقلاب را نکرده بود، انقلاب میرفت؛ کمااینکه در بعضی جاهای دیگر دنیا انقلاب شد، بلد نبودند شکر کنند، انقلاب از دستشان رفت؛ نهفقط انقلاب را از دست دادند، [بلکه] بیست سال، سی سال هم عقب افتادند. ملّت ایران شکرگزاری کردند. شکرگزاری فقط به این نیست که آدم بگوید «الهی شکر» یا سجدهی شکر بکند، شکرگزاری به این است که انسان به لوازم این نعمت عمل کند؛ ملّت ایران عمل کرد. در هر میدانی که لازم بود حاضر شدند، آنجایی که فداکاری لازم بود فداکاری کردند، جان و مال و عزیزان و فرزند و آبرو و حیثیّت، همه را به میدان آوردند. نمیخواهم بگویم تکتک مردم ایران این کار را کردند لکن یک جمع عظیمی، یک اکثریّت قابل توجّهی اینجوری عمل کردند، خدای متعال [هم] پاسخ داد؛ انقلاب را برایشان حفظ کرده. امروز انقلاب از روز اوّلی که پیروز شد، قویتر، پُرقدرتتر و برای آینده قادر بر برنامهریزی بیشتر است.»
3- شکرگزاری راهپیماییاربعین با حفظ روحیه و حالات برادری، مهربانی، توجه به ولایت و...
«این حادثهی راهپیمایی را شکر کنید. شکرش ازجمله به این است که آن روحیّات را، آن حالات را -که در این دو سه روزی که مشغول راهپیمایی بودید، آنجا مشاهده کردید یا احساس کردید- در خودتان نگه دارید؛ آن برادری را، آن مهربانی را، آن توجّه به ولایت را، آن آماده شدن بدن برای تَعَب کشیدن را، آن ترجیح دادن زحمت کشیدن و عرق ریختن و راه رفتن بر راحتی و تنبلی را.»
4- سپردنسرنوشت انقلاب بهدست جوانان، الهام و تعلیمی از طرف خداوند به امام بزرگوار
« بسیج یکی از آن پدیدههای شگفتآور دوران انقلاب بود؛ امام بزرگوار از طرف پروردگار ملهَم شد به اینکه این اقدام را بکند؛ بسیج بیست میلیونی که ایشان اعلان کردند و سازمان بسیج که تشکیل شد، خیلی کار بزرگی بود. اصلاً معنای این کار چه بود؟ معنای این کار این بود که خدای متعال به امام بزرگوار این تعلیم را داد، این الهام را کرد که سرنوشت انقلاب را بسپرد دست جوانها؛ نهفقط جوانهای آن روز. وقتی جوانها وارد میدان شدند، این امانتی را که دست آنها سپرده شده است، این اعتمادی را که به آنها شده است، دستبهدست در طول زمان به یکدیگر منتقل میکنند؛ و همین اتّفاق افتاده است.»
5- کارآمدی اندیشه و تجرب? پیران با حرکت جوانان? جوانان
«...اندیشهی پیران و فکر و تجربهی آنها آنوقتی به کار میآید که حرکت جوانانهی جوانان وجود داشته باشد؛ پیشران این حرکت، جوانها هستند. بنابراین امروز، شما جوانهایی که امام را ندیدهاید مخاطب امامید، امام با شما حرف زده است، امام با شما صحبت کرده است. مراجعه کنید به مطالب امام.»
6- پیروزی قطعی حرکت بسیجی با داشتن تقوا و حسن عمل
« قطعاً حرکت بسیجی در کشور ما پیروز است. شرط اصلیای که این پیروزی دارد این است که همهی ما -جوانها و غیر جوانها- تقوا را و حُسن عمل را برای خودمان یک وظیفه بدانیم.تقوای شخصی و تقوای اجتماعی و گروهی، هرکدام معنایی دارد؛ حالا من دربارهی تقوای گروهی هم صحبت کردهام، عرایضی کردهام و دیگر نمیخواهم تکرار کنم. تقوا لازم است؛ خودتان را مراقبت کنید؛ هم مراقبت شخصی کنید، هم مراقبت گروهی کنید. اگر این[طور] شد، خدا فرمود: اِنَّ اللهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنُونکسانی که تقوا پیشه کنند و نیکو عمل بکنند، مَعَ الَّذینَ، خدا با اینها است. اینکه خدا با یک جمعی باشد، خیلی مسئلهی مهمّی است.»
7- بیان سرفصلهایی در خصوص بسیج
7-1- متکی بودن بسیج به فهمیدن و دانستن و بصیرت
« یکی این است که بسیج صرفاً یک حرکت احساسی نیست، بسیج متّکی است به دانستن و فهمیدن، متّکی است به بصیرت. واقعیّت بسیج هم همین است و در این جهت باید پیش برود. اگر صرفاً احساس بود، احساس با یک اندک چیزی تغییر پیدا میکند.»
7-2- جناحی نبودن جریان عظیم بسیج
« بسیج جناحی نیست؛ یکی از دو جناح سیاسی، یا سه جناح سیاسی، یا چهار جناح سیاسیِ داخل کشور نیست. بسیج لشکر انقلاب است، بسیج مال انقلاب است. اگر دوگانگیای وجود داشته باشد، دوگانگی انقلابی و ضدّ انقلابی است -حتّی [فرد] غیر انقلابی هم قابل کشش است، قابل جذب است؛ بنده معتقد به جذب حدّاکثریام، البتّه با روشهای خودش، نه اینکه حالا هر کاری بکنیم بهعنوان جذب حدّاکثری- انقلاب و ضدّ انقلاب. هر جناحی، هر کسی، هر آدمی که انقلاب را قبول دارد، در خدمت انقلاب است، دنبال انقلاب است، بسیج طرفدار او هم هست. یعنی اینجور نیست که ما در جناحهای داخل کشور، بسیج را جزو این جناح یا آن جناح یا آن جناح [سوم] یا آن جناح [چهارم] بدانیم؛ نخیر، خود بسیج یک جریان است، یک شطّ عظیم جاری است به سمت اهداف انقلاب.»
7-3- لزوم هماهنگی و همافزایی در بین اقشار مختلف بسیج
«در بسیج همافزایی لازم است. یعنی بایستی قشرهای مختلف مردم در بسیج حضور داشته باشند؛ همین بسیج اقشار. دانشآموز و دانشجو و کارگر و استاد دانشگاه و کاسب و حقوقدان و غیره و غیره و غیره، همه باید باشند. این گسترهی بسیج بهصورت افقی است.البتّه شرطش این است که اینها با همدیگر هماهنگی بکنند. یکی از کارهای لازمی که بنده توصیه میکنم -همینجا هم میگویم، مسئولین هم تشریف دارند- و باید انجام بگیرد، [ایجاد] یک سازوکار قطعی است برای هماهنگی و همکاری و همافزایی این سطح وسیع افقی. بنابراین بسیج خطّ افقی دارد -این یک- از طرفی بسیج احتیاج دارد به مجموعههای اندیشهورز، به هدایت عمومی. این هدایت -که بعد دربارهی این بیشتر صحبت عرض خواهم کرد- یک خطّ عمودی است که حالا نقش این خطّ عمودی چیست، [بعد] عرض میکنم. هم خطّ افقی در بسیج هست، هم خطّ عمودی در بسیج هست. نه مثل سازمانهای متعارف نظامی یا تشکیلات اداری است که صرفاً خطّ عمودی باشد، نه مثل مجموعههای خدماتی مردمی است که صرفاً خطّ افقی باشد. هم خطّ عمودی دارد، هم خطّ افقی دارد؛ هرکدام بنحوی برای تشکیل بسیج یک امر لازمی است.»
7-4- بسیج، مظهر مردم سالاری دینی و اسلامی در هم? عرصهها
«بسیج تحقّق مردمسالاری دینی است. ما که میگوییم مردمسالاری دینی یا مردمسالاری اسلامی، بعضی خیال میکنند این مردمسالاری فقط پای صندوق رأی و انتخابات است؛ آن [تنها] یکی از جلوههای مردمسالاری دینی است. مردمسالاری یعنی بر اساس دین و بر اساس اسلام، سالارِ زندگیِ جامعه، خود مردمند؛ مردمسالاری یعنی این؛ این معنای مردمسالاری اسلامی است. بسیج در همهی عرصهها مظهر مردمسالاری دینی و مردمسالاری اسلامی است. اگرچنانچه بسیج وارد اقتصاد بشود، اقتصاد میشود مردمسالار.»
7-5- ضرورت وجود هیئتهای اندیشهورز مرکزی و لایهای
«یک نکتهی دیگر این است که گفتیم هیئتهای اندیشهورز؛ من اصرار دارم این کلمهی «اتاق فکر» را که فرنگیها میگویند به کار نبرم. اتاق فکر یک تعبیر فرنگی است، میآیند آقایان مینشینند کلمات فرنگی را تبدیل میکنند به ترجمهی تحتاللفظی فارسی، همانها را مدام با افتخار به کار میبرند؛ نه، ما خودمان زبان داریم، واژهسازی کنیم. «هیئتهای اندیشهورز» از «اتاق فکر» خیلی گویاتر هم هست. ما هیئتهای اندیشهورز لازم داریم. کجا؟ در دو نقطه: یکی در رأس، یکی در لایهها. لایههای گوناگون بسیج فراوان است.»
برچسب : نویسنده : cbetlijehe بازدید : 224